donderdag 26 april 2012

سازمان ملل و دولت آمريکا مسئول تضمين حقوق ساکنان اشرف

سازمان ملل و دولت آمريکا مسئول تضمين حقوق ساکنان اشرف و ممانعت از قانون شکنی دولت عراق در انتقال به ليبرتی هستند
دکتر آلخو ويدال کوادراس نايب رئيس پارلمان اروپا
فراخوان به دبيرکل ملل متحد - 24آوريل ۲۰۱۲

دبيرکل گرامی
آقای بان کی مون،
در حاليکه انتقال چهارمين گروه ساکنان اشرف به ليبرتی در 16آوريل و انتقال وسايل آنها در 19آوريل صورت گرفته است، وضعيت زيرساختها در ليبرتی هم چنان با استاندارهای انسان دوستانه بسيار فاصله دارد. با اين همه دولت عراق از هرگونه سازندگی- حتی ساختن راه سيمانی برای تردد بيماران - جلوگيری می کند و علاوه بر اين، در روزهای اخير زرهپوشها در کمپ ليبرتی مستقر شده اند.

دولت عراق حتی تعهداتش بر اساس نامه 16مارس آقای مارتين کوبلر در زمينه عقب کشيدن نيروهای مسلح را اجرا نکرده است.
در چنين شرايطی مطلع شديم که دولت عراق برای تسريع در انتقال پنجمين گروه اعمال فشارمی کند.
ما در پارلمان اروپا قوياً از شما می خواهيم که اجازه ندهيد پناهندگان ايرانی همزمان با سفر مالکی به تهران بيش از اين تحت فشار قرار بگيرند
حداقلهای ذکر شده در نامه 21 آوريل نماينده ساکنان به مقامات آمريکايی و ملل متحد، بسيار منطقی است و بايد قبل از انتقال گروه جديد به اجرا درآيند. فکر می کنم هر انسان منصفی قبول می کند که خواستهای آنها بسا کمتر از حقوقشان است.

آقای دبيرکل،
ما اميدواريم که ملل متحد و دولت آمريکا که در مقابل حفاظت و ساکنان اشرف مسئوليت دارند، از هرگونه اعمال فشار و تضييع حقوق ساکنان اشرف جلوگيری کنند.
آلخو ويدال-کوآدراس
نايب رئيس پارلمان اروپا

dinsdag 24 april 2012

«هفته اعتراض و اعتصاب و تظاهرات ضدحکومتی» به مناسبت روزجهانی کارگر - فراخوان سازمان مجاهدين خلق ايران

کارگران آگاه و آزاده ايران!
زحمتکشان به ستوه آمده ميهن!
هموطنان عزيز!

امسال در شرايطی به استقبال روز جهانی کارگر می رويم که بر اثر سياستهای ضدخلقی ديکتاتوری آخوندها، کارگران و زحمتکشان و اقشار محروم جامعه ايران با فشارهای طاقت فرسای معيشتی رو به رو هستند.
بار سنگين تورم 50درصدی، عوارض طرح ضدمردمی حذف يارانه ها، پيامدهای سقوط ارز و کاهش قدرت خريد، بر دوش اقشار زحمتکش و محروم کشور سنگينی می کند.
تعطيلی مستمر کارخانه ها و صنايع پرسابقه ايران مانند نساجی، اخراجهای ظالمانه و بيکار شدن بيش از يک ميليون و 300هزار شاغل طی يک سال گذشته، کارگران و خانواده های شريف آنها را در گرداب فقر و محروميت فرو برده است.


در مقابل، منابع ثروت ملی و ثمره کار و زحمت کارگران توسط هزار فاميل غارتگر آخوندی به يغما می رود که يک نمونه آن اختلاس 3هزار ميلياردی است که به اعتراف خود آخوندها در تاريخ سابقه ندارد.
سلطه سپاه پاسداران ولايت فقيه بر شاهرگهای اقتصاد و بازرگانی و تمرکز بخش عمده نقديندگی در دست چپاولگران و رانت خواران حکومتی که ثروتهای باد آورده می اندوزند، شکاف وحشتناک طبقاتی و وضعيت انفجاری جامعه را روز به روز تشديد می کند.
بعد از 3دهه حکومت سراپا فساد و چپاول آخوندها، دعاوی خمينی دجال که رژيمش را اميد مستضعفان می ناميد، و ياوه های گماشته هزار تير خامنه ای که مدعی آوردن درآمد نفت به سفره مردم بود ولی نان سفره مردم را هم دزديد، فقط شعله های خشم مردم ايران به ويژه زحمتکشان و محرومان غارت شده و خيانت شده را تيزتر می کند.
در برابر وضعيت انفجاری جامعه و در وحشت از سقوط محتوم، آخوندهای حاکم راهی جز تشديد سرکوب قرون وسطايی و اعدام برای ارعاب عمومی و دست يابی به بمب اتمی و سياست صدور تروريسم و ارتجاع به ويژه بلعيدن عراق نمی يابند و در همين راستا و با تمام قوا به از ميان برداشتن نيروی اصلی مخالف رژيم يعنی مجاهدان اشرف کمر بسته اند. زيرا همين نيروی انقلابی و مردمی است که سياستهای ضدايرانی و ضدانسانی رژيم را به شکست کشانده و برای خامنه ای همان سرنوشت مبارک و بن علی و قذافی و بشار اسد را رقم زده است.


کارگران آزاده ايران!
محرومان و ستمديدگان و جوانان انقلابی ميهن!

خامنه ای بقای رژيمش را در گرو سرکوب و ارعاب جامعه ايران، سرمايه گذاری روی بمب اتمی و توطئه چينی برای از ميان برداشتن مجاهدان اشرف می بيند و برای حفظ رژيم بشار اسد و جلوگيری از فرو ريختن عمق استراتژيک رژيم در منطقه، تا فرق سر در باتلاق جنايت و کشتار در سوريه فرو رفته است.
پاسخ قاطع انقلابی به سياستهای جنايتکارانه خامنه ای، اين است که با شعار اشرف نشان مرگ بر اصل ولايت فقيه، به پا خيزيد.
به پا خيزيد و پرده های فريب و خيانت باندهای ريزشی رژيم را که به خاطر سرسپردگی به نظام ولايت فقيه و قانون اساسی آن، شعار ننگين بی هزينگی سر می دهند و مروج سکوت و بی عملی هستند، درهم بشکنيد!.
پايداری و فدای حداکثر و راه و رسم مجاهدان اشرف الگو و چراغ راهنمايی است که نيرنگها و توطئه های سرکوبگرانه دشمن را درهم می شکند و تلاشهای خامنه ای برای دست يابی به سلاح اتمی و بلعيدن عراق را به طنابی بر گردن ديکتاتوری تبديل می کند.
تجارب همه انقلابها و از جمله تجربه پيش رو و جاری مردم قهرمان سوريه، اين درس هميشگی تاريخ را تکرار و تأکيد می کند که «حق» گرفتنی است و گوهر سرخ فام آزادی در همه جا با فدای بيکران و با رزم بی امان به دست آمده است.


سازمان مجاهدين خلق ايران در اين مسير تمامی جوانان انقلابی و کارگران آگاه و آزاده ايران را که در سال گذشته به رغم سرکوب حکومتی صدها حرکت اعتراضی و اعتصاب را سازمان دادند، به برگزاری «هفته اعتراض و اعتصاب و تظاهرات ضدحکومتی» به مناسبت روز جهانی کارگر فرا می خواند.


به پا خيزيد و شعله اعتصابها و تظاهرات ضدحکومتی را در همه جا برافروزيد!
شعارهای مرگ بر ديکتاتور، مرگ بر اصل ولايت فقيه، و مرگ بر خامنه ای را که خواست مبرم عموم مردم ايران برای رهايی از ستم آخوندی است، بر در و ديوار بنويسيد و در هر فرصتی طنين افکن کنيد.
به پاخيزند و مراسم روز جهانی کارگر را به تظاهرات ضدحکومتی تبديل کنيد.
در سرنگونی رژيم فرتوت ولايت فقيه و در پيروزی مردم و رهايی کارگران و زحمتکشان ايران ترديدی نيست.


نصر من الله و فتح قريب مرگ براين رژيم مردم فريب
سلام بر خلق!، سلام بر آزادی! درود بر رجوی!
سازمان مجاهدين خلق ايران
3ارديبهشت ۱۳۹۱

dinsdag 13 maart 2012

بلند كردن هلي كوپتر اقدام زبونانه رژيم در واكنش به خروش مر دم در چهارشنبه سوري

صادقيه : بدليل جو انفجاري منطقه صادقيه وصداي انفجارات بزرگي كه بوسيله بمب هاي دست ساز جوانان ايجاد شده، رژيم براي ايجاد رعب و وحشت هلي كوپتر بلند كند ولي جوانان هيچ توجه اي به آن نكردند .

فرار سه دختر از دست نيروهاي انتظامي به كمك مردم

به گزارش شاهدين عيني مامورين سركوبگر به سه دختر مسافر كه از اهواز براي چهارشنبه سوري به شهركرد آمده بودند در مركز شهر به بهانه بدحجابي گير ميدهند. مردم به دفاع از اين سه دختر وارد صحنه ميشوند . بدليل درگيري، مسير را مامورين بسته و اقدام به زدن گاز اشك آور و گاز فلفل ميكنند كه 10 نفر دچار مسموميت شده و با 2 آمبولانس به بيمارستان منتقل ميشوند . در نتيجه دخالت مردم سه دختر موفق به فرار ميشوند .

چهارشنبه سوري در شهرستانها -فوري

مشهد - امروز سه شنبه 23 اسفند براي جلوگيري از تجمعات و اعتراض مردم به مناسبت جشن چهارشنبه سوري ، نيروهاي يگان ويژه همراه با لباس شخصي ها از صبح در سطح شهر مشهد بخصوص در مناطق احمدآباد و تقي آباد مستقر شده اند و با تجمعات بيش از سه نفر برخورد ميكنند و مانع ميشوند .
از صبح تا ساعت 1400 صداي 6 انفجار در شهر مشهد بگوش رسيد .

آتش زدن يك پرايد نيروي حكومتي-چهارشنبه سوري 90

جوالي شب
جوانان دليرتهران يك پرايدحكومتي در خيابان دهقان خيابان پيروزي سي متري نيروي هوايي را به اتش كشاندند

...شعار مر گ بر اصل ولايت فقيه در ولي عصر

ساعت 1900 در ميدان وليعصر تظاهرات شكل گرفته است و شعار مرگ بر اصل ولايت فقيه سر داده اند.

vrijdag 2 maart 2012

جوانان قزوين: نه به انتخابات، آری به اعتراضات و مرگ بر خامنه ای

جوانان قزوين با نوشتن شعارهای نه به انتخابات، آری به اعتراضات و مرگ بر خامنه ای، مخالفت خود را با اين نمايش مسخره نشان دادند.

شروع نمايش انتخابات، بدون هيچ ناظر بين المللی

-نمايش مسخره رژيم آخوندی امروز آغاز شد. خبرگزاری فرانسه گزارش داد مقامهای رژيم ايران اجازه ورود به ناظران بين المللی نداده اند، اين اولين انتخابات سراسری از زمان انتخابات سال ۲۰۰۹، می باشد که باعث تظاهراتهای گسترده شد، رژيم تظاهراتها را به طور خونينی سرکوب کرد.

گزارشی از کسادی شعبده انتخابات

گزارشی از شعبده انتخابات - ۵
گزارشی از کسادی شعبده انتخابات:
گزارش از تهران:
ساعت ۹.۳۰ و 10 صبح
حوزه يافت آباد - مسجد امام حسن مجتبی - حوزه خالی است و کسی برای رأی دادن نيست. خادم مسجد گفت که در اتاق را روی ما قفل کرده اند و گفته اند که به کسی خبر ندهيم
حوزه خيابان جمهوری - مسجد امام سجاد شماره شعبه ۱۳۱۸ در صحنه حوزه خالی بود و کسی برای رأی دادن نبود
ساعت ده تا ده و چهل و پنج دقيقه
حدود10نفر در خيابان هرمزان شمالی، مسجد الزهرا در حال رأی دادن بودند، يک نيروی انتظامی يا نيروی ويژه به همراه 2 ماشين ايستاده است.
ـ خيابانها بسيار خلوت است
ـ دبيرستان دخترانه علويان جمالزاده کوچه وزيری کسی نبود.
ـ خيابان آذربايجان دبيرستان کدخدايی شعبه ۱۳۴۶ فقط يک نفر عامل رژيم با 6 بچه ايستاده بودند.
ـ مسجد ولی عصر خيابان آذربايجان 4نفر پيرمرد و پيرزن
ـ خيابان نواب سر آذربايجان مسجد لولاگر شعبه ۱۱۷۷ – پنج نفر پيرمرد
ـ جلوی مسجد لولاگر يک اتوبوس شرکت واحد با آدرس شهرک دانشگاه متروی چيت گر ايستاده بود يعنی از اطراف تهران نفر آورده بود و سد معبر کرده بود
ـ خيابان آذربايجان جنب فرمانفرما هنرستان ولی عصر شعبه ۱۳۴۳ کسی نبود
ـ خيابان ولی عصر دبيرستان کار و دانش سروش شعبه ۱۳۴۹کسی نبود
-خيابان آذربايجان روبه روی هنرستان ولی عصر کسی نبود
ـ خيابان باستان دبيرستان دخترانه محمدباقر صدر ۱۱۳۴۸ يک نفر
ـ خيابان بعثت خيابان روبه روی روغن نباتی پارس شعبه ۲۳۴۰ هيچ مراجعه کننده يی وجود ندارد
-در دايره يی به شعاع 300متر در منطقه 15شعبه وجود دارد که اکثراً به هم چسبيده هستند بايد حضور پررنگتری وجود می داشت. چون که مناطق ديگر صندوق کمتر هست با وجود ا ين هيچ مراجعه کننده يی وجود نداشته است

گزارش از مشهد:
ساعت ۹.۳۰
ــ حوزه های: مدارس -بلوار سجاد شعبه - شماره صندوق:2
خيابانها خلوت است و کسی در شعبه ها نيست
ساعت:۰۹۴۵
حوزه: مسجد ميلانی، ميدان راه آهن -مدرسه تربيت، خيابان آزادی، مسجد قبله -مسجد صاحب الزمان -مدرسه آزرم -چهار راه راه آهن - تعداد نفراتی که رأی می دادند: درهرحوزه حدود 5 الی 10نفر بودند
ساعت ۱۱۲۵
در شعبه های مسجد مرکز شهر - مسجد سجاد - شيرازی - امامت سمت پارک فقط 10نفر در حال رأی دادن بودند.

گزارش از کرج:
- ساعت ۰۸۳۰ و ساعت ۰۹۳۰
ــ شهرک وحدت شعبه مسجد ابوالفضل 10نفر بودند.
گزارش از فسا: ساعت ۹.۳۰
ــ بلوار بهشتی در حوزه حسينه ی مصلی 10نفر شرکت کرده بودند
ــ خيابان حافظ در شعبه مسجد الزهرا فقط 10نفر شرکت کرده اند حوزه خلوت است

گزارش از نکا در مازندران: ساعت ۰۹۵۰
خيابان 16متری شعبه مدرسه فاطميه صندوق شماره 41 تعداد 12نفر بودند

گزارش از زنجان - ساعت ۰۹۰۰
شعبه: دانشگاه آزاد تعداد افراد حاضر:3-4نفر -تعداد مامورين:2 نيروی انتظامی.

vrijdag 24 februari 2012

کنفرانس در صنعا- پايتخت يمن، برای حفاظت از ساکنان اشرف

کنفرانس در صنعا- پايتخت يمن
«رنجهای انسانی پناهندگان ايرانی در عراق، دفاع از حقوق ساکنان اشرف، حفاظت براي  ساکنان اشرف»
نمايندگان 60 مرکز و سازمان سياسی و حقوق بشری در يمن
مؤسسه رشد و توسعه شرق در يمن
مرکز ملی حقوق بشر و توسعه دموکراتيک يمن
مؤسسه رشد و توسعه جوامع محلی
مرکز گفتگو
سازمان جوانان بدون مرز
مرکز يمنی برای حقوق شهروندی
اتحاديه کل جوانان يمن
سنديکای همبستگی کارگران يمن
قاضی يحيی الماوری
عبدالله خيرات عضو مجلس نمايندگان يمن
نجيب غلاب از شخصيتهای سياسی يمن

بيانيه مطبوعاتی کنفرانس صنعا:
شرايط اورژانس ساکنان اشرف و کارشکنيهای دولت عراق ايجاب می کند که کميساريای عالی پناهندگان ملل متحد از روش مشخص کردن پناهندگی جمعی برای ساکنان اشرف استفاده کند

کنفرانس صنعا از پيشنهاد خانم مريم رجوی رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران برای برگزاری اجلاس ويژه نجات راه حل مسالمت آميز با شرکت تمامی طرفها استقبال می کند

در کنفرانس «رنجهای انسانی پناهندگان ايرانی در عراق -دفاع از حقوق ساکنان اشرف-حفاظت برای ساکنان اشرف»، که در مرکز صنعا پايتخت يمن برگزار گرديد، نمايندگان بيش از60سازمان و مرکز حقوق بشری و سياسی و شخصيتهای يمنی شرکت داشتند و شماری از آنان سخنانی ايراد کردند.

خانم المهنا (AL-MAHNA) رئيس مؤسسه رشد و توسعه شرق در يمن، طی سخنانی گفت: «اشرف کلمه ای است که مضامين مختلفی دارد. اشرف تبديل به يک آرمان و يک سمبل شده است. «اشرف» نام زنی بود که خود را وقف مبارزه کرد و او خطاب به رهبر مقاومت ايران نوشته بود که جهان خبردار نشد که برمردم ما چه گذشت. اکنون اشرف جايی که انسانها را پناه داده نام اين شهيد مجاهد را برخود دارد و همان زن مجاهد را سمبليزه می کند.

استاد جمال بدر العواضی [BADER-AL-AWAZI] رئيس مرکز ملی حقوق بشر و توسعه دموکراتيک يمن اظهار داشت:
موضوع اشرف اکنون يک کارزار بين المللی برای محقق کردن معيارهای انسانی است. به طوری که بعضاً مواجه می شويم با اقدامات سريع و مثبت از جانب برخی ارگانها و از طرف ديگر شاهد مانع تراشيها و انکارها و چشم پوشيها توسط ارگانهای ديگر هستيم که به منظور استمالت از رژيم ايران صورت می گيرد. در سال ۲۰۱۱ مالکی يک ضرب الاجل غيرقانونی برای بستن کمپ اشرف تعيين کرد و اکنون می خواهند ساکنان اشرف را به کمپ ديگری منتقل کنندکه هيچ توجيهی برای آن وجود ندارد.

علی السقاف رئيس مؤسسه رشد و توسعه جوامع محلی و روزنامه نگار گفت: هنگامی که در سال۱۹۸۶ (۱۳۶۵) مجاهدين خلق به عراق آمدند من در آنجا تحصيل می کردم و صحنه زيارت آقای مسعود رجوی رهبر مقاومت ايران از کربلا را که اشک از چشمانش جاری بود و فرياد «هل من ناصر ينصرنی» سر داد، ديدم. مجاهدين خلق از برجسته ترين جريانهايی بودند که در انقلاب عليه رژيم شاه شرکت داشتند اما آخوندهای حاکم بر ايران با تحميل نظريه ولايت فقيه مجاهدين را تحت شنيع ترين شکنجه ها و قتل و سرکوب قرار دادند. حاکمان کنونی عراق برای جلب رضايت رژيم ايران روزمره فشار عليه مجاهدان اشرف را بيشتر می کنند.

محمد الغربی عمران رئيس مرکز گفتگو و رئيس سابق اتحاديه پارلمانترهای يمن تأکيد کرد: موضع ما يک موضعگيری جدی بشردوستانه است. مجاهدين خلق يک نيروی آزاديخواه و آزاديبخش هستند و برای هدايت کشورشان به مسير درست مبارزه می کنند. شرايط بين المللی منجر به اشغال عراق توسط ايالات متحده آمريکا گرديد و باعث روی کارآمدن دولتی در عراق شد که به رژيم ايران وابسته است و چماقداران مزدور رژيم ايران را برای حمله به ساکنان اشرف و افزايش دردهای آنها به اشرف گسيل داشت.

شرکت کنندگان در کنفرانس صنعا همچنين طی اظهارات مطبوعاتی و مصاحبه هايی به ابراز نظر پرداختند.
-عبدالله خيرات عضو مجلس نمايندگان يمن اظهارداشت: جامعه جهانی نياز به فريادی و تلاشی جديد برای حمايت از مظلومان دارد و اين اساس ديانت اسلام است. وضعيت ساکنان اشرف بيانگر و نمونه ای از زير پا گذاشتن معيارهای مشترک بين المللی است. صنعا بايد فريادی رسا باشد برای ياری و همبستگی با ساکنان اشرف
-دکتر محمد العودی از سازمان جوانان بدون مرز خواستار تشکيل کميته يی برای دفاع از اشرف شد.
-نورالدين العز عزی رئيس مرکز يمنی برای حقوق شهروندی گفت: اين جلسه همبستگی، تجربه جديدی در يمن است، چرا که موارد تجاوز به حقوق بشر در ساير کشورها را افشا می کند
حسين الاحمد از اتحاديه کل جوانان يمن اظهارداشت: کاش وقتی ما درباره اشرف و دردهای انسانی آن صحبت می کنم يکی از ساکنان اشرف اين جا حضور می داشت تا مستقيماً مسائل را از زبان خودشان بشنويم و با آنان همکاری کنيم.
-محمد الجدری رئيس سنديکای همبستگی کارگران يمن گفت: هم چنان که قهرمانان در طول تاريخ يمن به آزادی کمک کرده اند اکنون ما بايد به مجاهدان در اشرف که خواهان آزادی هستند در بلند کردن صدايشان و رساندن آن به گوش جهانيان کمک کنيم.
-نجيب غلاب از شخصيتهای سياسی يمن تأکيد کرد:
آزادی خواهان ايرانی در ايران انقلاب را ايجاد کردند، اما اين آخوندها بودند که با موج سواری رهبری انقلاب را ربودند اشرف شاخص و سمبلی برای آزادی و دموکراسی است و دفاع از اشرف همانا دفاع از آزادی ست.

در بيانيه مطبوعاتی صادر شده از سوی کنفرانس، ضمن نقل نکات مهم قطعنامه کنفرانس تأکيد شده است،

ساکنان کمپ اشرف از 28دسامبر- به رغم عدم تمايل خودشان - رفتن به ليبرتی را با شرط تأمين تضمينهای حداقل برای سلامت و حفاظت و حقوق بشر پايه يی پذيرفتند و در 30دسامبر آماده بودندکه با خودروها و اموال منقولشان آماده جابه جايی بودند اما کمپ ليبرتی در وضعيتی نبود که برای استقرار پناهندگان مناسب باشد. واقعيت اين است که با توجه به حصارکشی و ديوارهای بتونی و مساحت کم و محدوديتهای بسيار چيزی جز زندان با بدترين شرايط نيست.
شرکت کنندگان و سخنرانان کنفرانس صنعا تأکيد کردند که شرايط اورژانس ساکنان اشرف و کارشکنی هايی که دولت عراق به وجود آورده است، ايجاب می کند کميساريای عالی پناهندگان ملل متحد از روش مشخص کردن پناهندگی جمعی برای ساکنان اشرف استفاده کند و اين يک گام ضروری برای تضمين امنيت و سلامت ساکنان اشرف در مقابل انواع خطرهای قابل اجتناب است.

کنفرانس صنعا همچنين پشتيبانی کامل خود را از پيشنهاد خانم مريم رجوی رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران برای برگزاری جلسه ويژه برای نجات راه حل مسالمت آميز در پاريس يا بروکسل يا ژنو به رياست نماينده ويژه دبيرکل در عراق و با مشارکت نمايندگان ساکنان اشرف، نماينده سفارت آمريکا در بغداد، مشاور ويژه خانم کلينتون در موضوع اشرف، سفير اتحاديه اروپا برای اشرف، نماينده کميساريای عالی امور پناهندگان، دکتر آلخو ويدال کوادراس نايب رئيس پارلمان اروپا و استراون استيونسون رئيس هيأت رابطه با عراق در پارلمان اروپا ابراز کردند.
شرکت کنندگان در کنفرانس صنعا با تشکيل کميته ملی برای دفاع از ساکنان اشرف و کميته مطبوعاتی برای کنش واکنش با مسائل ساکنان اشرف و جلوگيری از نقض حقوق آنها موافقت کردند.

روزنامه 26سپتامبر يمن با عنوان «سمينار همبستگی با ساکنان کمپ اشرف در عراق» نوشت: در سمينار همبستگی با پناهندگان ايرانی کمپ اشرف در عراق دانشگاهيان و حقوقدانان و انديشمندان و روزنامه نگاران برجسته يمن حضور داشتند. در بيانيه پايانی سمينار بر وضعيت اضطراری ساکنان کمپ اشرف و کارشکنيهای دولت عراق تأکيد شد که اتخاذ شيوه هايی برای تعيين موقعيت پناهندگی جمعی ساکنان اشرف توسط کميساريای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان را می طلبد و اين قدمی مهم برای تضمين سلامت ساکنان اشرف در برابر انواع خطرهای قابل پيشگيری است.
روزنامه الثوره چاپ يمن نوشت: شرکت کنندگان در سمينار همبستگی با ساکنان اشرف تصميم به تشکيل کميته ملی دفاع از ساکنان اشرف و کميته مطبوعاتی برای پرداختن به موضوعات ساکنان اشرف، و تعرضاتی که با آن مواجهند گرفتند.
پايگاه اطلاع رسانی صنعا نيوز با عنوان «همبستگی با ساکنان کمپ اشرف در عراق» : نوشت: مرکز ملی حقوق بشر و توسعه دموکراتيک صنعا يک سمينار همبستگی با پناهندگان ايرانی کمپ اشرف در عراق ترتيب داد که در آن دانشگاهيان و حقوقدانان و متفکران و روزنامه نگاران برجسته يمن حضور داشتند.

شماری ديگری از رسانه های يمن نيز گزارشهايی درباره کنفرانس صنعا برای دفاع از حقوق ساکنان اشرف منتشر کردند

دوستان براي درهم شكستن توطئه هاي كثيف دشمن كه هر روز در پي آن هستندو عليه اشرفيان روا مي دارند و براي حمايت از هزاران مبارز آزادي ،اين پتيشن را امضاء كنيد
براي امضاء لايك كافي نيست
اسم و ايميل خود راوارد كرده و بعد ساين اين كنيد
اطلاعات شما محفوظ خواهد بود
سايت پتيشن:

dinsdag 21 februari 2012

چنان چه شرايط انسانی و خواستهای حقوق بشری در انتقال ساکنان فراهم نشود، اين انتقال يک عمليات جابه جايی اجباری محسوب می شود

فراخوان ۳۵۵هزار تن از مردم عراق خطاب به دبيرکل ملل متحد
355هزار تن از مردم عراق
از ملل متحد خواستند مانع زندان سازی در ليبرتی شود
و از طرح و برنامه رژيم ايران عليه ساکنان اشرف
جلوگيری کند

فراخوان 355هزار تن از مردم عراق
خطاب به دبيرکل ملل متحد

امضا شده توسط:
390تن از شيوخ عشاير
۳۰۵۸ حقوقدان و وکيل
397 آکادميسين و استاد دانشگاه
۴۲۹۳ پزشک و مهندس
43تن از علما و خطبای مساجد
422نويسنده و روزنامه نگار
و 36سازمان غيردولتي

نظارت دائمی ملل متحد و برخورداری ساکنان اشرف از حق مالکيت بر اموالشان تضمين اطمينانهای حداقل به منظور حفظ امنيت و کرامت مجاهدان اشرف به ويژه ۱۰۰۰ زن مجاهد از مهمترين خواسته های مردم عراق است

مردم عراق نمی پذيرند که مخالفان رژيم حاکم بر ايران که از موقعيت قانونی در عراق برخوردار بوده اند تحت عنوان ”اعمال حاکميت“ سرکوب شوند.

ساکنان اشرف 26سال مهمان مردم عراق بوده اند ادامه محاصره ساکنان اشرف توسط دولت عراق يک ننگ و عار و يک اهانت به مردم عراق و برخلاف ارزشهای اسلامی و عربی است

مردم عراق بی عملی ملل متحد برای تضمين حداقل حقوق ساکنان اشرف را غيرقابل قبول می دانند.

تجمع العراقيه ديالی:
کازار مردمی در استانهای مختلف برای هشدار در مورد زندان سازی کمپ ليبرتي
پارلمان شورای شيوخ عشاير و معتمدان مردم عراق:
تأييد وضعيت کمپ ليبرتی توسط يونامی به معنی تأييد اعمال غيرقانونی و مغاير با حقوق بشر و مخدوش کننده اعتبار ملل متحد است
بيانيه مطبوعاتی صادر شده از سوی شورای ملی عشاير عراق
نگرانی عميق خود را از فشارهايهای اعمال 355هزار تن از شهروندان آزاده عراق با امضای طوماری به ابتکار شورای ملی عشاير عراق، خطاب به آقای بان کی مون دبيرکل ملل متحد، اعلام کردند: ”ما مردم عراق قوياً نگران تحولات در ارتباط با ساکنان کمپ اشرف و نقض حقوق انسانی آنها در اثر يک جابه جايی اجباری توسط دولت عراق هستيم. هرگونه جابه جايی که ناشی از تعيين ضرب الاجل برای خروج از اشرف باشد جابه جايی اجباری محسوب می شود و در قوانين بين المللی منع شده و تحميل آن در عداد جنايت عليه بشريت محسوب می شود، به ويژه اين که مشخص شده است هدف از اين جابه جايی اعمال زجر بيشتر بر ساکنان اشرف و انتقال آنان به شرايطی است که بدترين نوع زندان را تداعی می کند. مردم عراق نمی پذيرند که مخالفان رژيم حاکم بر ايران که از موقعيت قانونی در عراق برخوردار بوده اند تحت نام ”حاکميت، سرکوب شوند“.

در شرايطی که پرونده اشرف از توجهات وسيع بين المللی برخوردار است و به شاخصی برای سنجش استقلال جريانهای عراقی از رژيم ايران و احترام به اصول حقوق بشر و قوانين بين المللی تبديل شده است، فشار برای جابه جايی ساکنان اشرف در داخل عراق هيچ توجيه قانونی و منطقی ندارد و چيزی جز برآورده کردن خواست حاکمان ايران نيست که متأسفانه با تلاش برای مشروع نمودن آن توسط ملل متحد همراه شده است.

ساکنان اشرف در اين لحظه با يک انتخاب ظالمانه روبه رو هستند: يا در کمپ اشرف بمانند و با خشونت و بی رحمی بيشتر روبه رو شوند، يا به جايی بروند که با شاخص حضور غيرقابل توجيه مأموران مسلح در محل زندگی افراد، يک زندان را تداعی می کند و آنها را از هرگونه کرامت و استاندارد قابل قبول زندگی محروم می کند.
از آنجا که دولت عراق با توجه به سوابق خونبار سالهای گذشته در اين پرونده بی طرف نيست، جابه جايی ساکنان اشرف به ليبرتی بدون رعايت حقوق انسانی و استانداردهای انسان دوستانه بين المللی با تضمينهای مکتوب و الزام آور بين المللی که توافق ساکنان اشرف را مطابق تصريحات دبيرکل ملل متحد، در بر داشته باشد، فاقد مشروعيت قانونی و بر خلاف قوانين بين المللی است.

نظارت دائمی ملل متحد و برخورداری ساکنان اشرف از حق مالکيت بر اموالشان و تضمين اطمينانهای حداقل به منظور حفظ امنيت و کرامت مجاهدان اشرف به ويژه ۱۰۰۰ زن مجاهد از مهمترين خواستهای مردم عراق است که بيش از يک ربع قرن است ميزبان ساکنان اشرف هستند. ادامه محاصره ساکنان اشرف يک ننگ و عار و يک اهانت به مردم عراق و بر خلاف ارزشهای اسلامی و عربی است و بايد به آن پايان داده شود.
در اين زمينه ما مردم عراق، سازمان ملل متحد دبيرکل آن، و نماينده ويژه وی در عراق را مسئول می شناسيم که برای تضمين رعايت حقوق ساکنان اشرف اقدامهای لازم را به عمل آورند.

بيانيه مطبوعاتی صادر شده از سوی شورای ملی عشاير عراق آمده است که امضا کنندگان اين طومار از جمله، 390تن از شيوخ عشاير، ۳۰۵۸ حقوقدان و وکيل، 397 آکادميسين و استاد دانشگاه، ۴۲۹۳ پزشک و مهندس، 43تن از علماء و خطبای مساجد، 422 نويسنده و روزنامه نگار و 36 سازمان غيردولتی را دربر می گيرد.

حمايت کنندگان بيانيه عبارتند از:
شورای ملی عشاير عراق،
-شورای عشاير ملی عراق ديالی
-تجمع عشاير عراق
-جنبش دموکرات مسيحی
-کانون همبستگی دانشجويان
ـ سازمان عصر جديد
- سازمان کمکهای انسانی
ـ مؤسسه دفاع از عدالت و آزادی
ـ شورای شيوخ عشاير بغداد و استانهای جنوبی و انجمن قربانيان جنگ


بيانيه تجمع العراقيه ديالی
کارزار مردمی در استانهای مختلف عراق
هشدار در مورد زندان سازی در ليبرتي
در يک کارزار مردمی گسترده در استانهای مختلف عراق، از جمله در ديالی طی هفته های اخير بيش از 350هزار تن از مردم عراق نسبت به تبديل کمپ ليبرتی به زندانی برای ساکنان اشرف، به دبيرکل ملل متحد هشدار دادند.

تشکلهای تشکيل دهنده ليست العراقيه در اين کارزار سراسری به دليل اين که از اصول انسانی و کرامت ميهمانان عراق دفاع می کرد، شرکت کردند. عراقيان به ويژه در ديالی با جابه جايی ساکنان اشرف مخالفند و آن را يک پروژه رژيم ايران و جريان مشخصی در عراق که مجری خواسته های رژيم ايران است می دانند. اين انتقال هرگز نبايد يک خواسته عراقی توصيف شود. عراقيان چه در سطح رهبران و چه شخصيتها و پارلمانترها و چه شهروندان بارها با صدور بيانيه ها بر اين حقيقت گواهی داده اند که استناد به حاکميت عراق برای جابه جايی ساکنان اشرف يک ترفند و بهانه مسخره است. دولت کنونی در عراق از مرزهای ”اعمال حاکميت“ تجاوز کرده و از ورود اهالی و وکلا، پزشکان و خانواده های ساکنان به اشرف، (اموری که در زمان کنترل کمپ توسط آمريکائيان رايج بود) ممانعت می کند و همچنين از ورود هيأتهای پارلمان اروپا و کنگره آمريکا و نماينده خانم اشتون و همچنين ورود شخصيتها و پارلمانترهای عراقی ممانعت می کند که جملگی مظاهر اعمال افراطی حاکميت و تجاوز به قوانين بين المللی عليه ساکنان اشرف است.

کمپ اشرف توسط نيروهای بازرسی وزارت کشور در مارس ۲۰۰۹ با سگ تفتيش کامل شده. در همان سال وزارت کشور همه ساکنان را انگشت نگاری کرده و وزارت حقوق بشر با همه آنها تک به تک در محلی که تحت کنترل ارتش عراق بود و با نظارت صليب سرخ مصاحبه های خصوصی و انفرادی انجام داده و به آنها پيشنهاد خروج از اشرف را داده است. لذا مشکل ”حاکميت“ عراق هرگز مطرح نبوده و نيست و آنچه هست اعمال طرح و برنامه رژيم ايران است.

ملل متحد می بايد حافظ اصل مسئوليت بين المللی حفاظت (R to P) و قوانين بشردوستانه بين المللی و کنوانسيونهای ژنو باشد . اين يک واقعيت است که ملل متحد در اين آزمايش نشان خواهد داد آيا روی اصول و معيارهای خودش می ايستد يا خير؟
اين سؤالات به طور جد مطرح شده که چرا حکومت عراق شروع کار کميساريای پناهندگان در مورد ساکنان اشرف را به خروج آنها از اشرف و انتقال به مکانی ديگر پيوند زده است؟ اين طرح متعلق به کيست؟ چرا آنان به جايی کمتر از يک کيلومتر با ديوارهای سيمانی بلند و فاقد زيرساختهای مناسب که شبيه زندان است منتقل می شوند؟! و به چه دليل بايستی نيروهای مسلح عراقی در داخل سياجی که آنها قرار است زندگی کنند و زنان مسلمان در آنجا به سر می برند، حضور داشته باشند. ضمن اين که اين نيروها همانهايی هستند که عامل کشتار ساکنان اشرف در ژوئيه ۲۰۰۹ و آوريل ۲۰۱۱ بوده اند... .
به نظر می رسد تلاش جدی برای از بين بردن راه حل مسالمت آميز وجود دارد و اين امر ملل متحد و اعتبار آن را در معرض يک آزمايش سخت قرار می دهد.
تجمع العراقيه ديالی
19فوريه ۲۰۱۲


بيانيه مطبوعاتی
پارلمان شورای شيوخ عشاير
و معتمدان مردم عراق
در ارتباط با فراخوان بيش از 350هزار تن از مردم عراق، پارلمان شورای شيوخ عشاير و معتمدان مردم عراق اعلام کرد: ما صدای خود را به صدای شهروندان شريف عراقی افزوده و انزجار خود را از شرايط غيرانسانی جابه جايی ساکنان اشرف ابراز می داريم. و اعلام می کنيم: چنان چه شرايط انسانی و خواستهای حقوق بشری در انتقال ساکنان اشرف فراهم نشود، اين انتقال يک عمليات جابه جايی اجباری محسوب می شود و در تناقض با تأکيدها و اظهارات دبيرکل ملل متحد و کميساريای عالی پناهندگان قرار دارد.
شکی نيست که اقدامات سرکوبگرانه ای که ساکنان اشرف در معرض آن قرار دارند در شمار طرح و برنامه رژيم ايران است و شايسته نيست به عراقيان نسبت داده شود تأييد وضعيت کمپ ليبرتی توسط يونامی به معنی تأييد اعمال غيرقانونی و منافی حقوق بشر و مخدوش کننده اعتبار ملل متحد است.

vrijdag 10 februari 2012

بي بي سي دوباره دست خود را به دست كثيف آخوندها داد!

تكذيب دروغپردازيها عليه مجاهدين
يك سخنگوي مجاهدين حرف احمقانه يك مقام ناشناس آمريكايي  مبني بر ترور نفر هسته اي رژيم را كه آيت الله بي بي سي و شركا به بازنشخوار آن مبادرت كرده اند نمونه ديگري از همان ”امدادات غيبي”  استمالت گران نظام كثيف آخوندي توصيف كرد و افزود: مقام ناشناس، و  كساني كه از درهم ريختن بساط اتمي آخوندها توسط مجاهدين زيان ديده اند،  اكنون با لودگيهاي باب طبع آيت الله بي بي سي، درصدد جبران مافات و توجيه تراشي براي ادامه ليست‌گذاري ننگيني هستند كه به آخوندها جواز قتل و سركوب مي‌دهد.
سخنگوي مجاهدين خاطرنشان كرد: تمام مردم ايران ميدانند كه شبكه جعل و خبرسازي آيت الله بي بي سي و هم ريشان، همچنانكه در اسناد ويكيليكس در مورد وادار شدن دولت انگليس به خارج كردن نام مجاهدين از ليست تروريستي فاش شده است، يك معاملة رسوا با رژيم منفور آخوندي براي طعن و لعن مقاومت ايران از سوي شبكه ارتجاعي– استعماري  بي بي سي به زبان فارسي است.
چسباندن رمزي يوسف و بمبگذاري در حرم امام رضا به مجاهدين نيز فقط بازنشخوار اراجيف اطلاعات آخوندها توسط آيت الله بي بي سي و همگنان است.
شايان يادآوري است كه خبر مجعول نسبت داده شده به يك مقام ناشناس آمريكايي،  كه حتي حاضر به بيان اسم او هم نشده اند، بلادرنگ توسط شبكه و سايتهاي سپاه و اطلاعات آخوندي و «سبز بي هزينه»، مورد استقبال قرار گرفت و سركرده پيشين سپاه پاسداران نوشت: «اين خبر در زماني كه اتحاديه اروپا تلاش دارد اين سازمان را از ليست گروههاي تروريستي خارج كند، تاثير مهمي بر آگاهي هرچه بيشتر افكار عمومي جهاني از پشت پرده سناريوهاي شكل گرفته عليه جمهوري اسلامي ايران خواهد داشت».

maandag 30 januari 2012

سالروزشهادت12عضوگروه عياران8بهمن 1367

-
سالروزشهادت12عضوگروه عياران8بهمن 1367

روز دهم بهمن سال 1367 رسانه هاي حكومتي خبراز اعدام 12 عضو گروه عياران , (هوادران سازمان مجاهدين خلق ) به اتهام قاچاقچي مواد مخدر وسارق مسلح كه ....
 دوستان عزيز لطفا اين پتيشن را امضا كنيد و دست از فعاليت و حمايتهاي خود برنداريد. پيروزي از آن انقلابيون است به اين ايمان داشته باشيد. بهاي آزادي فداست

آياخامنه اي احمدي نژاد راحذف ميكند؟به يك شرط آري

zondag 29 januari 2012

نامه89نماينده به اوباما:اعمال قاطع تحريمهاعليه ملاها


نامۀ دانشجوی دربند، جواد علیخانی، خطاب به مادرش
"هستیم، ایستاده، بیدار، امیدوار... "

كميته گزارشگران حقوق بشر
کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی: جواد علیخانی، دانشجوی دورۀ دکترای دامپزشکی دانشگاه شهید چمران اهواز که از خردادماه سال 89 و علیرغم سپری شدن بیش از سی و یک ماه از محکومیت سه ساله خود تا به امروز بدون استفاده از حق مرخصی و آزادی مشروط در زندان به سر می برد، در نامه ای از زندان اوین خطاب به مادر خود به شرح ایام اسارت خود پرداخت.
جواد علیخانی که از جمله اعتصاب غذا کنندگان بند 350 زندان اوین در اعتراض به قتل هاله سحابی بود، بیست و هشتم مهر ماه سال ۸۶ به همراه تعداد دیگری از اعضای انجمن اسلامی دانشگاه چمران اهواز بازداشت، و پس از سپری کردن قریب یک سال حبس در زندان های کارون (مرکزی) و سپیدار اهواز در شهریورماه سال 87 به قید وثیقه پانصد میلیون ریالی از زندان آزاد شد.
http://192.168.224.10/inetsocfm7/images/stories/maghaleh/mag-bahman/javad-alikhani.jpg
آقای علیخانی سرانجام در خردادماه سال 89 و به جهت سپری کردن باقیمانده محکومیت سه ساله خود به زندان سپیدار اهواز فراخوانده شد و در مهرماه همان سال و با پیگیری های خانواده خود به زندان اوین تهران منتقل گردید.
وی علیرغم سپری شدن سی و یک ماه از محکومیت سه ساله خود، به علت مخالفت دادستانی، از خردادماه سال 89 تاکنون از امکان استفاده از حق مرخصی و آزادی مشروط محروم بوده است.
متن نامه جواد علیخانی به نقل از کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی:
مادرم! مهربانترین مهربانان!
درمانده ام كه سخن را چگونه آغاز كنم و چه بگویم كه شرمسار نباشم، و آنگونه كه شایسته و بایسته باشد بتوانم حق مطلب را ادا كنم؛ چرا كه بر این باورم " كلام آغاز نمی شود تا ندیدنت." با این وجود می خواهم مطلع سخنم را با ذكر خاطره ای از دوران كودكی آغاز كنم. به خاطر داری در یك روز سرد زمستانی كه برف می بارید و من نیز پشت پنجره ایستاده بودم و با حسرت و اندوه دانه های بلورین برف را به نظاره نشسته بودم كه به آهنگی دلنشین چگونه می رقصیدند و بر زمین می نشستند؛ و سنگفرشهای كوچه و خیابان را از پلیدی ها و زشتی ها پنهان میكردند و پاكی و طراوت را برای زمین به ارمغان می آوردند. نیك به یاد می آورم كه چگونه حسرت بازی های كودكانه را در چشمانم خواندی و پاسخم دادی و شال و كلاهم كردی تا سرگرم برف بازی شوم... و آه كه چه لذت بخش بود لحظه ای كه دانه های برف روی دستانم می نشست و من نیز با حسرت تماشا می كردم كه چطور بر روی دستانم آب می شوند و خود را فنا كرده تا مایۀ حیات را به ما آدمیان ارزانی دارند... در لحظاتی كه از شدت سرما می لرزیدم و توان سخن گفتن و حركت كردن نداشتم كه می آمدی و در آغوشم می كشیدی و گرمای وجودت به من هدیه میدادی. حال از آن روزها سالها میگذرد و با مرور خاطرات بیشمار دوران كودكی پی می برم كه چگونه در این سالهای طولانی مهر مادری را بر من ارزانی داشتی و درس عشق، مهر، صلح و آزادی را به من آموختی.
گاهی اوقات پیش می آید كه در زندان، حتی برای لحظاتی كوتاه، چشمانم را می بندم و از معبر زمان عبور می كنم تا به آن روزگار دوران خوش كودكی بازگردم و آن خاطرات را از نو تجربه كنم تا همیشه بودنت را در كنارم احساس كنم. ولی افسوس پس از چند لحظه كه چشمان را باز میكنم، تو را نمیبینم و به یاد می آورم كه در این قفس محصورم. در این لحظه است كه غم تمام وجودم را فرا میگیرد و سكوتی تلخ بر من حكمفرما می شود و این دیوارهای سرد و بی روح را در مقابل چشمانم میبینم كه نه حرف می زنند و نه احساسی دارند و هرچه هست، سراسر رعب است و هراس... و ازینكه در كنارت نیستم خود را در قعر عجز و عسرت احساس میكنم.
هرچه هست سایۀ شوم و هولناك قدرت است كه بالای سرم خیمه زده است و من تمام توان خود را به كار می بندم، پنجه در دیوار افكنده تا شاید روزنه ای از امید بیابم و خود را دوباره در آغوشت ببینم و آرام گیرم.
مادر! ای زلال تر از باران!
حال كه از بیم هایم سخن گفتم و از ناتوانی هایم هراس هایم، شاید بهتر باشد تا جانب انصاف را گرفته و از امیدهیم نیز سخن بگویم. چرا كه معتقدم این بینش و زاویه نگاه هر كس است كه غم و شادی و نشاط و اندوه و نیز بیم و امید را رقم میزند.
علی رغم سپری شدن روزها و شبهایی به دور از آزادی و نیز گذر ایام جوانی ام در پس دیوارهای سردِ سپیدار و كارون و اینك نیز اوین، خوشحال و خرسندم از اینكه زندگانی و حیاتم معنایی جدید یافته و تجربه ای نو بدست آورده ام.
علی رغم تمام تلخی های حاصب از محدودیت ها و دوری از خانه و كاشانه و جامعه، بزرگترین موهبت زیست در زندان این بود كه در سایه سارِ دوستان با طراوت تر از گل زیسته ام و همگی با مشت های گره كرده مشق زندگی كرده ایم به سرسبزی جنبش سبز.
بنابراین با این بینش به خود و جامعه بوده است كه سرشار از حیات گشته ایم و با اینكه در بندی با دیوارهای بلند و زمخت و بی روح محصوریم، همه دست در دست هم داده ایم تا این ترانه ها را با عشق به وطن زمزمه كنیم : "هستیم، ایستاده، بیدار، امیدوار... ".
امیدوار به آینده ای برای ایرانی آباد و آزاد، امیدوار به "بودن" برای "طرحی نو درانداختن"، امیدوار به آینده ای كه به باور من زود خواهد آمد و در آن ایام دیگر نشانه ای از ظلمت شب نخواهد بود. آری با این طرز فكر است كه میتوانیم با تكیه بر امید و نیز با همدلی و همراهی یكایك همبندیان، روحی تازه بر كالبد سخت و سرد زندان دمیده تا زندان را دانشگاهی برای آموختن و تجربه كردن برای خود تبدیل كنیم و نیز پیوندی عمیق و عاطفی با مردمان ایرانزمین، حیاتی سبز را در رگهای متصلّب جامعه مان جاری كنیم، تا همگان بدانند كه با صبر و استقامت و اراده ای راسخ و زلال میتوان اساسِ زندگی بشری كه همانا "آزادی" می نامندش را برای جامعه مان كه به راستی شایسته آن است، به ارمغان آورد.
معنای هستی ام
به عشق تو و امید به دیداری نو، تحمل روزهای تلخ زندان حقیقتاً برایم سهل و آسان گشته است. در یكی از همین روزهای آغازین زمستان بود كه در حیاط قدم میزدم و تنها باد مهمان تنهاییم بود و در اندیشه ایام نه چندان دور به سر می بردم. روزهایی كه بیرون از زندان بودم ولی در حسرت چشیدن طعم آزادی. و دنیای پیرامونم رفته رفته از زندگی تهی می شد و زمین نیز از زیستن خسته بود و من نیز در این وضعیت، هر كجا قدم میگذاشتم، شب با سرعتی تصور ناپذیر پشت سرم فرا می رسید. گویی همه جا سیاهی شب در پی من بود و هر كجا كه میرسیدم ظلمت و تباهی فرود می آمد و گورستانی سرشار از سكوت در ذهنم نقش می بست و چون پتكی كالبدم را فرو می ریخت و گرچه این را با چشمانم نمی دیدم ولی به راستی با تمام وجود و با تك تك ذرات بدنم احساس می كردم.
مادر عزیزم
در تمام سالهای حضورم در دانشگاه و در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه، این حس با من همراه بود و من نیز به ناچار به راهم ادامه می دادم و مسیرم را پیش میگرفتم و سایه ظلمت و خفقان و استبداد سر به سرم می گذاشت، آزارم می داد، عذابم میداد. سایه ای كه وجودم را در هاله ای از ابهام قرار داده، سایۀ شوم استبداد كه هستی را به نیستی مبدل كرده بود. در این لحظه بود كه قاصدكی كه سكوت شب را نشانه رفته بود مهمانم شد و دلتنگی هایم را از بین برد و خستگی هایم را شكست. تصمیم گرفتم به نبردی نابرابر با نیستی تن در دهم و تكلیف خویشتن را روشن كنم، لذا از بین دو گزینه دانشگاه، اخذ مدرك، تحصیلات عالیه... و رفتم به زندان و معنایی دوباره به زندگی بخشیدن و فریاد برآوردن و سیاهی شب را نشانه رفتن، گزینه دوم را انتخاب كردم و در مسیری پا نهادم كه حیاتم معنایی دوباره یافت. این گونه شد كه كیف و كتاب و خاطرات شیرین دانشگاه را رها كردم و میله های سرد و پولادین سلولهای انفرادی و دیوارهای بلند و زمخت و بی روح زندان را در آغوش كشیدم تا رهایی بزرگتری بدست آورم.
مادرم، بهانه هستی ام و فلسفه وجودی ام
شاید كه تصمیمم در ابتدا خودخواهانه می نمود. چرا كه شما با تمام رنج ها و سختی های زندگی آرزویی دگر برایم داشتید و آینده ای دیگر برایم ترسیم نموده بودید. به دور از زندان و حبس، خواسته شما را اجابت نكردم و عصیانگری نمودم و آرزوهای شما را برآورده نساختم و از این حیث به شما و خانواده بدهكارم و امید آن می رود كه تا در آینده ای نه چندان دور بتوانم قدردان زحماتتان باشم. خوب به یاد می آورم روزهایی در مهر 86 كه در یكی از خیابانهای اهواز ربوده شدم. چه مدت كه از من بی خبر بودی و چه سختی ها كه تحمل نكردی و دائم در رفت و آمد از كرج به اهواز تا بلكه خبری از من بگیری و دریغ كه هیچ پاسخت نمیدادند.
مگر من میتوان آن لحظات را درك كنم كه مادری چه كشید از بیخبری مطلق از فرزندش. و حقیقتاً نمیتوانم بفهمم كه چه دشواری ها و دردها كشیدی ولی بازهم در سینه حبس كردی و تاكنون نیز برایم بازگو ننمودی.
عزیزترینم
به وجودت افتخار میكنم كه چه زود توانستی واقعیت را بپذیری كه به هر حال این سالها را در زندام خواهم بود و مهم تر اینكه خود را با شرایط سخت و دشوار من هم آغوش دیدی و سهم بیشتری از سختی ها و تلخی هارا بر دوش كشیدی و دلتنگی هایم را سهیم شدی و به وضوح دیدم كه چه عاشقانه با دلتنگی های دیگر خانواده های زندانیان همراه و هم درد گشتی.
این روزها به انمدازه تمام عمرم دلتنگ تو ام و آرزوی آن دارم تا در آغوشت بگیرم و روی چون ماهت را كه تمثالی از عشق و صبر و ایستادگی ست را غرق در بوسه كنم. بدان كه به داشتن مادری چون تو افتخار می كنم كه اینچنین همراه و همدل من بودی و هستی. افسوس میخورم كه فقط هفته ای دوبار می توانیم هم را ببینیم. آنهم از پشت دیوار های شیشه ای سرد اوین كه با میله ها آذین شده. در آن لحظه ملاقات كه چشمان بارانی ات را می بینم، آتش به خرمن هستی ام می زند و تنها نفسهای گرم وجودت است كه مرا به وجد می آورد. به هستی ام معنا می بخشد و سخنت موسقی ای دلنشین روحی تازه بر كالبدم می دمد. و انر‍ژی ام مضاعف می گردد با دیدنت، با شنیدن صدایت، با خنده هایت... چرا كه خواسته ای تا قرص و محكم بایستم و باكی نداشته باشم و مضمون حرفهایت همیشه این جمله بوده است كه :" تاریك ترین ساعت شب،‌درست ساعات قبل از طلوع خورشید است، پس همیشه امید داشته باش." پس به من نیز حق بده تا خواسته ای داشته باشم و آن اینكه كوچكترین نگرانی از نبود من نداشته باشی و دلواپسی از بودن من در زندان به خود راه ندهی و همیشه در كنارم بایستی، همانطور كه تاكنون همراهم بوده ای.
مادر عزیزم
روزهای دوشنبه كه می شود با اینكه می دانم چه سختی هایی را متحمل می شوی و با كهولت سن رنج های مسیر كرج تا اوین را به جان می خری و در سرما و گرما و به هر وسیله خودت را به زندان می رسانی، لحظه شماری میكنم و چشم انتظار حضورت هستم.
افسوس كه تنها 20 دقیقه رویت را می بینم. دقایقی كه یك عمر برایم ارزش دارد و حضورت به من معنا می بخشد و لحظات پایانی ملاقات را به یاد می آورم كه وجود نازنینت ققنوس وار می سوزد تا از خاكسترش ققنوسی جوان و باطراوت چون فرزندش بروید. اینگونه میشود كه با دیدن این عشق در چشمانت احساس غرور می كنم و مهر مادری را در تك تك ذراتم حس میكنم و اینكه نگاهت سرشار از رازهایی ست كه در دل داری و نمیگویی و من تنها می توانم به تفسیر و تاویل روی بیاورم كه مضمون كلام و نگاهت می تواند این سخنان آهنگین باشد:
كوچه ها منتظر بانگ قدم های تو اند / تو از این برف فرود آمده دلگیر مشو

woensdag 25 januari 2012

راه حل:منسجم شدن دانشجويان ووصل به مقاومت است


حامد هستم 25 سالمه در دانشگاههاي صنعتي شيراز , صنعتي شريف تهران ودانشگاه ملي كشور اوكراين تحصيل كرده ام . در دوران دانشجويي بدليل فعاليت براي مجاهدين دستگير شدم وپس از آزادي براي پيوستن به مجاهدين از كشور خارج شدم با اينكه تبليغات مسموم رژيم چهره سياه وشومي از مجاهدين نشان ميداد .ولي خارج كه شدم ديدم مجاهدين چيز ديگري هستند الان هم در تحصن هستم زيرا اشرف گنجينه ملي ماست
 دوستان عزيز لطفا اين پتيشن را امضا كنيد و دست از فعاليت و حمايتهاي خود برنداريد. پيروزي از آن انقلابيون است به اين ايمان داشته باشيد. بهاي آزادي فداست

استقبال رئيس جمهورامريكا ازتحريمها عليه آخوندها

dinsdag 24 januari 2012

اراده و تعهد دختر من مثل زنان مجاهدين براي ملايان ايران وحشت انگيز است


من برخلاف باور عمومي ، متوجه شدم که همه زنان در آسياي جنوب غربي در مواجهه با استثمار مسخ نشده اند. يک گروه ويژه از زنان هستند که اجازه نميدهند کسان ديگري سرنوشت آنها را تعيين کنند

maandag 23 januari 2012

لحظات قبل از شهادت صبا دستش در دست پدرش بود و پدر در مورد آن لحظات نوشت:


پیام خواند که ایران! بهار در راه است پیام داد به شاخه، به گل، به دشت و دمن
سرود خواند که هر گوشه گوشه‌ات ای خاک ز عزم نسل بهاران، شود دمان چو چمن
از کودکی با در و دیوار زندان آشنا شد، با صدای شکنجه…
آخر صبا در سال ۱۳۶۱ در زندان اوین متولد شد، و به جای لالایی روح‌نواز مادر، با صدای ضجه و ناله خواهرش به خواب می‌رفت و با نعره دژخیم از خواب برمی خاست. مادرش در اسفند سال ۶۰ دستگیر شده بود. پدر و مادرش به جرم مجاهدت در راه آزادی و افشای پایمالی حقوق مردم توسط استبداد ولایت‌فقیه، زندانی بودند. و صبا سالها پدرش را که او نیز در زندان خمینی بود ندید. دژخیمان خمینی، شیرخشک کودکان شیرخواره را، ابزار شکنجه صبا کرده بودند، تا مادر را از پای در آورند. از همین رو ماهها غذای صبا در دوران شیرخوارگی روزی چند جرعه قندآب بود.
در سال ۶۲، صبا یک و نیم ساله بود که با مادرش از زندان بیرون آمد، اما آثار محرومیتهای غذایی و عدم رسیدگی پزشکی در زندان تا لحظه شهادتش با او بود. سرانجام پس از گذران دوران کودکی در رنج بسیار، پس از رهایی از زندان، صبا با پدر و مادرش از ایران خارج شده به ارتش آزادی پیوستند.
صبا به کودکستان و سپس به مدرسه کودکان مجاهدین در شهر اشرف رفت. سال اول دبستان بود که با وقوع جنگ خلیج، والدینش صبا را به آلمان فرستادند تا از بمبارانهای جنگ منطقه دور باشد. چند سال بعد در نامه‌ای از آلمان برای پدرش نوشت:
«از وقتی فهمیدم تو، که اینقدر من و سارا را دوست داری حاضر شده‌ای از ما جداشوی و در اشرف بمانی، به تو افتخار می‌کنم و می‌گویم تو بهترین بابای دنیا هستی».
حالا صبا در آلمان، مدرسه و زندگی راحت و آینده‌ای روشن داشت. اما گویی همان صدای شکنجه که در زندان در گوشش طنین انداخته بود، در طول زندگیش همواره ادامه یافت. و آن‌جا حتی از فرسنگها دور از میهنش نیز به گوش صبا می‌رسید. بله! این بار او صدای شکنجه تمام هموطنانش توسط رژیم ولایت‌فقیه را می‌شنید. صدای کودکان خیابانی، صدای زنان محروم که خود را می‌سوزاندند، صدای کارگران بیکار…
اما صبا برگشت. تصمیم گرفت و به قرارگاههای نبرد برگشت و یک مجاهد شد.
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم
چون صبا باتن بیمار و دل بی‌طاقت به هواداری آن سرو خرامان بروم
او همیشه شکرگزار خدا برای این نعمت بود و یک بار برای رهبری مقاومت نوشت:
«شما هربار از مکالمه خودتون با خدا می‌گویید. از شما چه پنهان، من هم با خدا مکالمه‌ای داشتم که می‌گفت آیا تنها، بی‌کس و بی‌پناه نبودی؟ من تو را هدایت کردم. آیا فکر می‌کردی روزی نام مقدس مجاهد خلق را داشته باشی؟ آیا تو را در بهترین و پاکترین شهر جهان نگذاشتم؟ در سخت‌ترین شرایط آیا قدمت را استوار نکردم؟ آیا رحمت خاص خود، یعنی مریم را به تو ندادم؟ آیا شورای رهبری و سرداری چون مژگان را به تو ندادم؟ آیا سلطان نصیر و جمع یاری کننده مجاهدین در کنار تو نبود؟

پدرش رضا هفت برادران، می‌نویسد:

«صبا روز سی مهر ۱۳۷۷ از آلمان به اشرف آمد. و من از دیدنش یکه خوردم. قبلاً برایش نوشته بودم دوست دارم پزشک شوی و به دردهای مردم مرهم بگذاری. اولین سؤالی که از او کردم این بودکه دلت برای من تنگ شده بود که آمدی.یا نتوانستی دوری سارا را تحمل کنی؟ چون خواهرش سارا حدود دو ماه قبل از او آمده بود و با وجود این‌که با صبا چون دو روح در یک قالب بودند از انتخاب و آمدنش به اشرف چیزی به او نگفته بود. صبا در پاسخ پدرش گفت:
«از این‌که تورا می‌بینم خوشحالم، اما نه به‌خاطر تو و نه به‌خاطر سارا، بلکه به‌خاطر خودم آمدم. انتخاب کردم و آمدم. دیدم نمی‌شود در آلمان من بهترین امکانات زندگی و تحصیلی را داشته باشم اما هر روز از ایران خبرهای تکان‌دهنده در مورد زنان و کودکان بشنوم. به‌خاطر آنها آمدم و به‌خاطر برادر مسعود و خواهر مریم.
آن روز در حین تماشای یکی از برنامه‌های سی مهر ارتش آزادیبخش در اشرف، صبا به پدرش گفت:«همیشه به تو گفته‌ام بابای خوب و بهترین بابای دنیا. اما تو که اشرف و خواهر مریم و برادر مسعود را می‌شناختی، چرا سعی نکردی آنها را به من بشناسانی؟ چرا سعی نکردی بگویی اشرف چیست و کجاست؟»

صبا سالهای سخت توفان منطقه و جنگ عراق و بمباران قرارگاههای ارتش آزادی در سال ۸۲، و پس از آن، سالهای سخت پایداری در اشرف را به‌عنوان یکی از هزار زن قهرمان اشرفی با سرفرازی طی کرد. حماسه‌های پایداری در شهر اشرف، در شش وهفت مرداد ۸۸ و بعد در حماسه نوزدهم فروردین ۹۰، چنان درخشان است که نیازی برای شرح سالهای گذشته باقی نمی‌گذارد.
سیمای صبای قهرمان را در سوگندها و تجدید پیمانها و کلمات این مجاهد خلق. که اوج آگاهی و مسئولیت پذیری را در یک زن پیشتاز اشرفی نشان می‌دهد، نیز می‌توان دید:
«بعنوان یک مجاهد خلق، با فهم جدید از شرایط و برای قیام به وظیفه انقلابی خودم، با یاد شهیدان و برای احیای خون آنها، با یاد زندانیان سیاسی و ایستادگی‌اشرف‌نشان آنها و رنج مجروحان، مصدومان و مظلومان، …
برای رقم زدن سرنوشت خلقمان، و به ثمر رساندن پایداری پرشکوه هفت‌ساله در اشرف، با فهم جدید از اشرف به‌مثابه نقدینه مردم ایران، احساس کردم خیلی وظیفه و مسئولیت به عهده‌دارم و باید شعله آتش جنگ را خیلی خیلی بالا ببرم. … ایمان دارم که با چنگ زدن به انقلاب خواهر مریم و توشه هفت سال پایداری اشرف می‌توانیم و باید این کلان تعهد را محقق کنیم.
و کلمه الله هی العلیا، و الله عزیز حکیم «و ندای خداست که مقام بلند دارد و خدا را کمال قدرت و دانایی است».
روز نوزدهم فروردین۹۰، صبا در صفوف مدافعان اشرف بود. و برای ولی‌فقیه خونخوار و مزدورانش، که استمرار زمستان نفرت‌انگیز ستم را برای ایران می‌خواستند، صبا بودن، یعنی نسیم و پیام بهار بودن جرم بزرگی بود. آری! صبا با سموم زهری زمستان ارتجاع به خاک افتاد.
حالا صبا به خاک افتاده است. برای اشرف و برای ایران، ایستاد و به خون غلطید. و به همه دختران و پسران ایران پیام داد که با دست خالی هم می‌توان ایستاد و جنگید. و به این دلیل، روحش هم‌چنان همراه قافله نبرد است. چرا؟ چون صدای شکنجه ملتش، هم‌چنان در میهنش طنین‌انداز است.
صبا بگو که چه‌ها بر سرم درین غم عشق ز آتش دل سوزان و دود آه رسید.
لحظات قبل از شهادت دستش در دست پدر همرزم دیرینش بود و پدر در مورد آن لحظات نوشت:
«بعداز تیر خوردن صبا وقتی همراه او به بغداد می‌رفتم، افسران عراقی به‌صورت سازمان‌یافته سعی در اتلاف وقت داشتند، یکی از آنها به اسم رائد یاسر وقتی متوجه شد من پدر صبا هستم به سراغم آمد و گفت اگر جان دخترت را می‌خواهی نجات دهی، همین الآن از اشرف جدا شو و با من بیا، بهترین امکانات پزشکی فراهم است بعد هم تو و دخترت را به هر کشوری که بخواهی اعزام می‌کنیم. من عصبانیتم را از این میزان دنائت مهار کردم و فقط برای این‌که او مانع کندتر شدن رسیدن صبا به بیمارستان نشود به او گفتم ما در این جا مهمان مردم عراق هستیم و انتظاری بیش از امکانات در دسترس آنها نداریم. صبا به اصرار از من خواست بگویم بین من و آن افسر چه گذشته است، وقتی ماجرا را گفتم، گفت بابا چرا نزدی توی دهنش؟
در میان راه یکی دوبار یاد خواهر مریم کرد و گفت الآن با شنیدن این خبرها چه می‌کشد. بعد یاد برادر مسعود کرد و گفت «آخ، او همیشه بدترین دردها را باید تحمل کند» سرانجام وقتی ساعت ۹ شب که بیش از ۱۴ساعت از خونریزی صبا می‌گذشت داشتند او را به اتاق عمل می‌بردند باصلابت و اطمینان دست مرا فشرد و گفت «نتیجه هرچه بشود به نفع جنگ صد برابر است».
اکنون آیا هنوز جای آن هست که بپرسیم: «مگر صبا هرگز به خاک می‌افتد؟
صبا به خاک نمی‌افتد ای رفیق نبرد نسیم کشته نگردد ز تیغ زاغ و زغن
چنان نسیم بهاری، ز نو بهاران گفت وزید و خواند پیام سقوط اهریمن
صبا صدای دل‌انگیز مهر فردا بود صبا صلای من و ما، خطاب با دشمن
هماره عطر پیامش وزد به دشت و به باغ به خاک میهنش ایران، چو بوی مشک ختن
.